وقتي به بطن سخنراني و اهداف آن مينگريم متوجه ميشويم که سخنراني چيزي جز سوال و جوابي نيست که بين ما و مخاطب به صورت مستقيم يا غيرمستقيم رد و بدل ميشود. اصلا انگيزه اوليه در افرادي که در يک سخنراني حضور پيدا ميکنند همين سوالي بوده است که ذهن آنها را به خود مشغول کرده است. اما يه سخنران به جز اين سوال اوليه، تشنه آن است که سخنراني با پرسش و پاسخ به يک گفتگو تعاملي تبديل شود و به دنبال هر راهي براي تشويق مخاطب به کنجکاوي و پرسشگري است.
شايد ايجاد چنين تعاملي بين مخاطب و سخنران را بهتر باشد به رشد و نمو يک دانه تشبيه کنيم. از زماني که يک دانه سست و شکننده در خاک قرار ميگيرد تا زماني که بخواهد به يک درخت پربار تبديل شود نياز به مراقبت و تغذيه دارد. در سخنراني نيز مسئول اين تغذيه و مراقبت خود سخنران است که بايد به تشويق مخاطب به کنجکاوي بپردازد.
بنابراين به عنوان يک سخنران اين شما هستيد که بايد ذهن مخاطبانتان را درگير کنيد و براي پرسش و پاسخ آنها را ترغيب کنيد. در اين زمينه چه ايدههايي داريد؟ تا کنون چه ترفندهايي براي برگزاري و مديريت جلسات پرسش و پاسخ بعد از سخنراني به کار ميگرفتيد؟
مطلب امروز دانشگاه زندگي مجموعهاي از ترفندهاي کليدي براي تشويق مخاطبان به تعامل و پرسش در طول سخنراني است. امري که بر نشاط، تحرک و بازدهي سخنراني کمک ميکند.
ميدانيد که برگزاري جلسات پرسش و پاسخ يکي از مهارتهاي سخنرانان حرفهاي و در عين حال از مزايا سخنرانيهاي گفتگومحور است. سخنرانيهايي که از جلسات پرسخ و پاسخ اصولي و منظمي برخوردار باشند و طي آن به تمام علامتهاي سوالات ذهن مخاطبان پاسخ داده شود معمولا از اعتبار و ارزش متفاوتي نزد شرکتکنندگان برخوردار هستند. در کنار اين موضوع نيز به خوبي ميدانيم که برگزاري موفق و از پس از آن مديريت و به سرانجام رساندن اين گونه جلسات کار دشواري است و هر سخنراني از پس آن برنميآيد مگر با کسب مهارتهاي مرتبط.
براي راحتتر شدن برقراري اين تعامل به نکات زير توجه کنيد:
اولين مرحله براي شروع کنجکاوي مخاطب صحبت کردن در حد يا سطح علمي آنها است؛ در غير اين صورت هيچ تلاشي از سوي مخاطب براي ابهامزدايي صورت نميگيرد. منظور از صحبت کردن در سطح مخاطبان و نگه داشتن سطح سخنراني در سطح علمي آنها، پيچيده شدن سخنراني نيست. شما براي اين که بهترين نتيجه را از سخنراني داشته باشيد مم هستيد که در حد اطلاعات مخاطبان خود سخن بگوييد. اما گاهي گفتگوي سخنران آن قدر پيشپاافتاده ميشود که باعث ميشود مخاطب بيحرکت و بيعکسالعمل باقي بماند.
براي خواندن مقالات فن بيان و سخنراني اينجا را کليک کنيد
وقتي که سخن از کاريزما در سخنراني به ميان ميآيد اولين چيز يا کسي که بدان فکر ميکنيد چيست؟ ترفندهاي بيل کلينتون در سخنراني؟نطق مارتين لوتر کينگ؟ فن بيان استيو جابز؟ تعريف شما از کاريزما چيست؟ فکر ميکنيد خودتان فردي کاريزماتيک هستيد و ميتوانيد با قوا کاريزما ديگران را به طرق مختلف مجذوب خود کنيد؟
مطابق با منابع موجود، کاريزما توانايي انتقال مطالب به شيوهاي رويايي و جادوکننده است که مخاطب را مسحور ميکند و او را جذب گوينده مينمايد. کاريزما يکي از ويژگيهاي اساسي و مومات در فن بيان مي باشد که نسبت به سخنراني تمامشمول است و تمام موقعيتهايي که براي سخن گفتن پيش مي آيد نيازمند به کارگيري فن بيان و بهره مندي از ويژگي شخصيتي کاريزماتيک بودن دارد.کاريزما و کاريزماتيک بودن از اصول رهبري سخنراني است که بسياري از سخنرانان معتقدند موهبتي الهي است؛ اما بد نيست بدانيد کاريزما فارغ از اين که تا حدي به استعدادها و تواناييهاي ذاتي افراد مربوط ميشود مهارتي است که در هر سني و هر موقعيتي با پشتکار سخنران به دست ميآيد.
تکنيکهايي که در مطلب آموزشي امروز دانشگاه زندگي ميخوانيد مجموعهاي است کاربردي براي يادگيري و کسب مهارت کاريزما در سخنراني تا پيادهسازي آن. اميد است با تکنيکهاي رهبري کاريزماتيک پررنگتر از قبل روي صحنه حاضر شويد.
محققان دانشگاه لوزان بعد از بررسي پديده معجزهآسا کاريزما در سخنراني به 8 تکنيک جادويي دست يافتند که برترين و شناختهشدهترين رهبران دنيا از آنها استفاده ميکنند. اين ترفندهاي شامل 6 تاکتيک کلامي و 3 تاکتينک غيرکلامي است.
بخش زيادي از کاريزما به واسطه گفتار افراد نمايان ميشود. زبان بخش مهمي از فن بيان را تشکيل ميدهد و بنابراين طبيعي است اگر بيشترين تمرکز را روي اين قسمت داشته باشيم.
کاريزما و کاريزماتيک بودن در سخنراني چيزي شبيه معجزه است. وقتي کسي در حين صحبت کردن ترکيب مناسبي از زبان بدن، حالات صورت و لحن و گفتار و کلماتي که با استعاره و ترکيبات ادبي خاص آميخته شده باشند را داشته باشد معجزه اي به نام کاريزما اتفاق مي افتد. اعتقادات اخلاقي هر فرد ميتواند قواي کاريزما را در افراد تقويت کند. اگر مخاطبان متوجه پايبندي به اصول اخلاقي توسط شما شوند اطمينان مييابند که در هر کاري درستترين روش را برميگزينيد.
هر کسي مي تواند کاريزماتيک باشد. در واقع کاريزما و کاريزماتيک بودن از بدو تولد وجود ندارد. انسان ها در طول زندگي در راه هاي مختلفي قرار گرفته و از افراد مختلفي کسب تجربه مي نمايند. همان قدر که يک فرد مي تواند کاريزما داشته باشد در يک آن مي تواند کاريزما خود را از دست بدهد. در واقع کاريزماتيک بودن مقطعي است. آن چه که خوشحال کننده به نظر مي رسد اين است که افراد مي توانند کاريزما را با خود آگاهي و تجربياتي که در طول عمر به دست مي آوردند در خود بسازند.
براي خواندن مقالات فن بيان ما را دنبال کنيد
www.daneshgahezendegi.com را دنبال کنيد
در دنيايي که پيامها به واسطه رسانههاي نويني نظير تلويزيون، اينترنت و ماهواره مخابره ميشود و مردم روزانه با هزار و يک رنگ تبليغات و خبر بمباران ميشوند يک سوال اساسي به ذهن مخاطباني که به دنبال يادگيري مهارت سخنراني عمومي هستند ميرسد. اين که آيا در چنين وضعيتي هنوز هم کسي مثل گذشته به سخنراني بها ميدهد و کسي طالب يادگيري اين مهارت به عنوان يک علم يا حرفه ميباشد يا نه؟
هر چند که قطعا پاسخ به اين سوال با شرايط هر منطقه و هر فرد متفاوت خواهد بود اما تنها يک حستجو ساده در سايت بزرگ آمازون با کلمه کليدي سخنراني عمومي کافي است تا بيش از دو هزار نتيجه تحت عناوين مختلف و کتب گوناگون به کاربر معرفي شود. همين شواهد ما را به اين نتيجه ميرساند که فن بيان و سخنراني به عنوان بخشي از تکنولوژي، همراه با مهارت ارتباطات توسعه مييابد و روز به روز بر اهميت آن افزوده ميشود. به علاوه سخنراني با پيشرفت تکنولوژي به شدت گره خورده است و توسعه فناوري اطلاعات نقش به سزايي در پيشبرد اهداف ما در سخنراني داشته است. حتما ميدانيد که آخرين سخنراني رندي پاش به صورت آنلاين برگزار شده است!
فن بيان و کسب مهارت سخنراني عمومي بخشي از ارتباطات نوين در کسب وکار را تشکيل ميدهد. همين که براي درخواست افزايش حقوق اقدام ميکنيد يا قرار باشد نامه مرخصي خود را به مافوق خود تحويل دهيد، اگر پاهايتان لرزيد و بابت اين که چه طور درخواست خود را مطرح کنيد دچار ترديد شديد نياز به يادگيري مهارت سخنوري را قطعا احساس کردهايد.
در فرصت به وجود آمده ابتدا ميفهميم که چرا و چگونه سخنراني در هر روز ما موثر است و سپس درمييابيم چه طور قرار است فن بيان و سخنوري به نفع ما تمام شود.
سخنراني به عنوان يک مهارت در کنار خواندن و نوشتن ضروري است. به نظر ميرسد شايد اگر سالها وقتي که در مدارس صرف شد را به سخنراني و آموزش فنون آن اختصاص داده بوديم خيلي موفقتر از امروز در کسب وکار خود عمل ميکرديم!
در ايالات متحده و ساير کشورهاي جهان ديگر مشخص شده است که هر فرد صبحگاه و با خروج از منزل حداقل يک بار با فردي به عنوان مخاطب رو به رو ميشود و با او گفتگو ميپردازد. به جز اين، تقريبا در هر روز در ايالات متحده آمريکا انواع و اقسام سخنرانيها برگزار ميشود و حتي مجمعي در اين کشور براي ارزيابي سخنراني برتر ماه وجود دارد که چيزي مشابه سيستمهاي امتيازدهي ميباشد.
سخنرانيهايي که به طور معمول در سراسر دنيا برگزار ميشوند در يکي از تيپهاي سخنراني اصلي زير جاي ميگيرند:
براي ديدن مقالات فن بيان اينجا را کليک کنيد
حتي اگر سخنران حرفه اي و کارکشته اي باشيد و تجربه شما در زمينه سخنراني مثال نزدني باشد به هر حال شما هم مشابه ساير انسان ها با چالش هايي در شروع سخنراني، حين سخنراني و حتي بعد از آن رو به رو مي شويد که اثرات منفي ديگري نظير کاهش اعتماد به نفس افراد را به دنبال دارد. چيز عجيبي نيست؛ حتما شما هم اين چالش ها را تجربه کرده ايد! مثلا وقتي که روي صحنه حاضر شويد و صدايتان بي اراده بلرزد، يا اين که تپش قلب پيدا کنيد و حتي نتوانيد با دست ميکروفون را کنترل کنيد. برخي هم به خاطر استرسي که دارند کلا از تصميم خود صرف نظر مي کنند و سخنراني را براي هميشه کنار مي گذارند. با هر يک از اين چالش ها که رو به رو شويد يک چالش بزرگ تري پيش رو داريد: فراموشي مطالب يا مشوش شدن ذهن که نظم نکات را در مغز شما به هم مي ريزد. به همين دليل در فن بيان و آموزش سخنراني همواره بر مهارت بديهه پردازي يا مهارت بداهه گويي تاکيد مي شود.
بداهه گويي نه تنها يک فن بلکه يک هنر است. هنر خلق چيزهاي جديد در کم ترين زمان و با حداقل امکانات. بديهه پردازي در تمام علوم ديده مي شود. رايج ترين آن را در موسيقي و نواختن يک آهنگ مي بينيم که هنرمند بدون آمادگي قبلي شروع به نواختن قطعه اي دل انگيز مي کند و تحسين تماشاگران را نيز بر مي انگيزد. اما بداهه گويي در فن بيان امري پيچيده تر است؛ چرا که شما زماني مجبور به بداهه گويي مي شويد که معمولا در شرايط عادي قرار نداريد.
به همين دليل و به جهت اهميت مهارت بداهه گويي در آموزش سخنراني درس امروز دانشگاه زندگي را به بررسي همين مهارت اختصاص داده ايم. تا پايان با ما همراه باشيد.
حدود 92 درصد از کارمندان آمريکايي براي حضور در جلسات و مصاحبات شغلي ترس و اضطراب باورنکردني را تجربه مي کنند. مسلما جلوگيري از بروز چنين احساساتي در انسان امکان پذير نيست؛ اما حداقل مي توان با استفاده از فنون و مهارت هايي همچون مهارت بداهه گويي اين چالش را براي هميشه کنترل و مديريت کرد.
براي بداهه گويي به نکات زير توجه داشته باشيد:
چه بخواهيد بداهه گويي کنيد يا اين که از روي متن از پيش آماده شده اي به سخنراني بپردازيد لازم است روحيه و روان آرامي داشته باشيد و شرايط اطرافتان کاملا مناسب و ايده آل باشد. سخنرانان معمولا براي فعال شدن ذهن خود از موسيقي هاي آرامش بخش استفاده مي کنند. برخي هم اعتقاد دارند موسيقي بايد تا حد زيادي شادي آور باشد تا به خوبي ميزان آدرنالين خون را تنظيم کند. به واسطه همين هورمون هاي شادي و يا آرامش بخش است که واکنش هاي در طول سخنراني يا مهارت بداهه گويي تضمين خواهد شد.
اگر امکان 100 درصد براي پرداختن به يک موضوع براي شما فراهم شده است تنها کافي است شجاعتتان را تقويت کنيد. از جادوي اصول فن بيان و سخنوري استفاده کنيد و تمام وجودتان را براي ارائه سخنراني وقف کنيد. زماني که بتوانيد 100 درصد موضوع را به درست گيريد مديريت بهتري خواهيد داشت و براي استفاده از مهارت بداهه گويي نيز آماده خواهيد شد.
براي اين که بخواهيد به بداهه گويي بپردازيد بايد به مطلب و آن چيزي که قرار است درباره آن سخن بگوييد تسلط کاملي داشته باشد. به ياد داشته باشيد که احساس اعتماد به نفس واقعي از اقدامات خود شما منشا مي گيرد. اگر بدانيد چه مي گوييد و جمع قرار است به چه سمتي برود اعتماد به نفس بيش تري پيدا مي کنيد.
براي مهارت بداهه گويي استفاده از زبان بدن به نظر ضروري است. مردم بسيار هوشيار تر از آن چيزي هستند که فکر مي کنيد و کم ترين تغييري در رفتار شما توسط آن ها به خوبي تشخيص داده مي شود.
کاملا واضح سخن گوييد و با اقتدار بايستيد. از پرسه زدن هاي بي مورد بپرهيزيد و سعي کنيد دستان خود را به جاي استفاده بيش از حد از حرکات و زبان بدن در جيب خود قرار دهيد.
پيش از شروع سخنراني با خود حرف بزنيد. از خود بپرسيد قرار است با اين سخنراني به کجا برسيم و چه چيزهايي به دست آوريم؟ به اين سوالات به خوبي پاسخ دهيد و از زير آن ها در نرويد!
اگر شما خودتان را 100 درصد باور داشته باشيد آن گاه مي توانيد منتظر باور خودتان از جانب ديگران هم باشيد. مسلما در مهارت بداهه گويي اشتباهات و خطاهاي زيادي براي افراد ييش مي آيد. مهم ترين کار در اين مواقع حفظ اعتماد به نفس براي جلوگيري از خنديدن افراد و يا تمسخر آن ها مي باشد.
مخاطبان شما به دنبال سخنان و حرف هاي شما هستند؛ نه لحني که با آن صحبت مي کنيد. بنابراين سعي نکنيد هيجان خود را با حالات ظاهري نشان مي دهيد؛ بلکه مي توانيد بهترين کلمات را براي جلوه دادن احساسات خود استفاده نماييد.
براي اين که بتوانيد بداهه گويي را با قدرت بيش تري پيش بربريد لازم است افکار و دل مشغولي هاي خود را کنار بگذاريد. بايد نسبت به محيط اطراف خود بيش تر حساس باشيد و با توجه به اين که قرار است بدون آمادگي حرف بزنيد با اطرافيانتان ارتباط برقرار کنيد.
گاهي افراد در صحبت هاي بداهه يا بداهه گويي اغراق مي کنند و تقريبا صداقت خود را زير سوال مي برند. براي اين که سخنان شما از قلبتان ريشه بزند و به نهايتا باز هم به قلبتان برسد بايد صادق باشيد.
شما در حال بداهه گويي هستيد! هيچ چيزي از قبل آماده نشده است و شما بايد از همين الان فکر و ايده هاي خود را جمع آوري نماييد. از حاضرين حدود 1 دقيقه اجازه بخواهيد تا به مطلب فکر کنيد و در همين مدت زمان محدود نيز قادر خواهيد بود جملاتتان را به خوبي براي سخنراني بداهه در کنار هم قرار دهيد.
براي اين که در مهارت بداهه گويي به بهترين سطح برسيد لازم است از همين امروز براي سخن گفتن جلوي آينه استفاده کنيد. آن چيزي که در موفقيت شما در بداهه گويي تاثيرگذار است ميزان صحبت کردن شما، حجم صحبت کردنتان و نتايج آن ها مي باشد. با اين روش مي توانيد خوب و بد صجبت کردن خود را به سادگي و روشني مشاهده کنيد. به علاوه مي توانيد از هر موضوعي براي بداهه گويي استفاده کنيد؛ از صحبت هاي روزمره تا مباحث عملي که گاهي سخت تر و پيچيده تر مي باشند.
براي شروع بداهه گويي خودتان باشيد و سعي نکنيد از بقيه تقليد کنيد. اين مسئله به همين جا ختم نمي شود. در تمام جهان سخنرانان مختلفي ديده مي شود که احتمالا هر يک مزاياي خاص خود را دارند. اگر قرار باشد شما هم از همين سخنرانان تقليد کنيد و مثلا بخواهيد حالت حرف زدن شما، جذابيت سخن و ارتباط چشمي شما با مخاطب دقيقا به همان شکل باشد احتمالا به نتيجه نمي رسيد. يک سخنران واقعي خلاق است تا اين که بخواهد از ديگران استفاده کند. البته مي توانيد از سخنرانان موفق براي سخنراني و بديهه گويي الهام بگيريد.
مقالات دانشگاه زندگي را دنبال کنيد
تا به حال به فرآيند کسب مهارت و آن چه که منجر به “حرفهاي” خوانده شدن افراد ميشود فکر کردهايد؟ به اين که چه طور از يک دانشآموخته معمولي به يک استاد يا متخصص خبره تبديل شويد و در همان زمينه پيشرفت کنيد؟ براي سخنران شدن و ورود به حرفه سخنراني مشابه به هر حرفه ديگري مراحلي وجود دارد که بايد از آنها گذر کرد.
اين که بدانيد آيا واقعا لياقت سخنراني در جمع را داريد و از عهده اين کار بر ميآييد هم به واسطه همين مراحل ابتدايي مشخص ميشود. فرض کنيد شما مهارتهاي اوليه را براي اجراي يک سخنراني داريد. يک متن آماده، يک سالن مجهز و مخاطبان مشتاقي که هميشه در پي کسب تجربه و استفاده از معلومات شما هستند. اما اگر تا کنون تجربه سخنراني نداشتهايد ورود به اين حرفه و سخنران شدن ميتواند ريسک بزرگي باشد!
مراحلي که در ادامه بررسي ميکنيم کمک ميکنند تا بهتر متوجه شويد آيا زمان سخنراني و ورود شما به اين حرفه فرا رسيده است يا نه.
در طول تمرين بسياري از ضعفهايي که شايد تا زمان سخنراني از آنها باخبر نميشويد آشکار ميشوند. مثلا حين تمرين است که متوجه ميشويد به خوبي و روان نميتوانيد يک کلمه مهم از منبع انگليسي را تلفظ کنيد. اصلا بلند خواندن شما را با شرايط متفاوتي رو به رو ميکند که هرگز هنگام روخواني بدون صدا يا با صداي آرامتر آن را تجربه نکرده بوديدو …
در سخنراني اين کلمات هستند که تکليف همه چيز را مشخص ميکنند. شايد ابتدا به ساکن با استفاده از يک متم طولاني سخنراني کنيد. به مرور با استفاده از کلمات کليدي سخنراني را پيش ببريد و در نهايت حافظه شما جايگزين تمام کاغذهايي شود که پيش از اين همراه خود ميبرديد.
شايد مهمترين فاکتور براي سخنران شدن به خاطر سپردن همين کلماتي باشد که هر لحظه بخواهيد با آنها بازي کنيد. فراموش کردن کلمات حين صحبت کردن مخمصهاي است که قبلا بارها بدان اشاره کردهايم و گفتهايم سخنرانان با آن درگير هستند.
قبلا تصور مي شد فراموش کردن کلمات فقط به زماني مربوط مي شود که ما قصد مکالمه با کساني را داريم که با ما هم زبان نيستند. در اين صورت کاملا طبيعي است اگر معادل واژگان انگليسي را فراموش کنيم و با اين که از ذهنمان عبور مي کنند نتوانيم آن ها را تلفظ کنيم. اما داستان درست از آن جايي آغاز مي شود که ما گاهي کلمات ساده اي مثل در، پنجره، اسامي ماشين ها، برخي از کلمات علمي و به طور کلي آن چه که قصد داشتيم به زبان بياوريم را فراموش مي کنيم!
اگر شما هم در اين لحظات دردناک گرفتار شده ايد حتما مي دانيد که فراموش کردن کلمات حين صحبت کردن چه قدر روي اعتبار و حسن شهرت گوينده به عنوان معلم، استاد يا سخنران تاثير مي گذارد.
وقتي که به مرحله دوم ميرسيد متوجه ميشويد که سخنراني چيزي فراتر از بازي با کلمات است و تنها به واسطه توانايي صحبت کردن و به زبان آوردن کلمات شما سخنران ماهري نيستيد!
سخنرانان در اين مرحله نگراني متفاوتي دارند. اين که آيا کلماتي که به کار ميبرند قابل فهم هستند و مخاطبان ميتوانند درک کنند يا نه. اين که سخنراني داراي جريان قابل درک و ملموسي است که ديگران از شنيدن آن به وجد آيند يا نه.
سخنران شدن زمين تا آسمان با توستمستر بودن تفاوت دارد. يک توستمستر در جايگاه مختصري که دارد به معرفي بخشهاي مختلف و سخنرانان ميپردازد و از اين دشواريهاي کار يک سخنران را ندارد.
بداهه گويي نه تنها يک فن بلکه يک هنر است. هنر خلق چيزهاي جديد در کم ترين زمان و با حداقل امکانات. بديهه پردازي در تمام علوم ديده مي شود. رايج ترين آن را در موسيقي و نواختن يک آهنگ مي بينيم که هنرمند بدون آمادگي قبلي شروع به نواختن قطعه اي دل انگيز مي کند و تحسين تماشاگران را نيز بر مي انگيزد. اما بداهه گويي در فن بيان امري پيچيده تر است؛ چرا که شما زماني مجبور به بداهه گويي مي شويد که معمولا در شرايط عادي قرار نداريد.
اين که در مهارت بداهه گويي به بهترين سطح برسيد لازم است از همين امروز براي سخن گفتن جلوي آينه استفاده کنيد. آن چيزي که در موفقيت شما در بداهه گويي تاثيرگذار است ميزان صحبت کردن شما، حجم صحبت کردنتان و نتايج آن ها مي باشد. با اين روش مي توانيد خوب و بد صجبت کردن خود را به سادگي و روشني مشاهده کنيد. به علاوه مي توانيد از هر موضوعي براي بداهه گويي استفاده کنيد؛ از صحبت هاي روزمره تا مباحث عملي که گاهي سخت تر و پيچيده تر مي باشند.
آموزش سخنراني را کليک کنيد
حتما تا به حال بارها شنيدهايد که ميگويند فلاني چرچيل است يا اين که سياستمدار چرچيلي است. “سياست چرچيلي” هم يکي ديگر از اصطلاحات معروفي است که معمولا به کار ميبريم. اگرچه خيليها ميدانند که سياست چرچيلي منتسب به چه کسي است و چرچيل چه کسي بوده است اما احتمالا خيليها درباره فن بيان وينستون چرچيل و سياست کلامي او بيخبر هستند.
در پنجم مارس 1946، در کالج وست مينستر در فالتون يعني حدود هفتاد سال پيش بود که چرچيل يکي از معروفترين سخنرانيهاي خود را که بعدها به سخنراني پرده آهنين معروف شد ارائه کرد. تا آن زمان چرچيل تنها و اولين کسي نبود که از عبارت “پرده آهني” در سخنرانياش استفاده کرده باشد اما بعد از چرچيل و به سبب شيوه بهرهبرداي از اين عبارت در فن بيان وينستون چرچيل بود که بعدها اين عبارت تبديل به يک اصطلاح مشترک و متداول بين مردم شد و حتي بعضي از آن به عنوان نماد شروع جنگ سرد در دنيا ياد ميکنند.
در بسياري از کتب تحليل بيان و سخنراني نيز از فن بيان چرچيل به عنوان يک الگو، شاخص يا معيار استفاده ميشود. در کتاب برترين سخنرانيها، تاريخ ويليام سفاير، نويسنده سخنرانيهاي سياسي، برخي از سخنرانيها را بدين شکل تحسين ميکند: اين چرچيلترين سخنرانيهاي چرچيل است!
در آموزش امروز که مروري است بر فن بيان وينستون چرچيل سعي داريم نحوه استفاده از تکنيکهاي کاريزما، نفوذ و اثرگذاري يک سخنران را در نوشتن متن سخنراني تحليل کنيم. بعد از يادگيري اين فنون شايد چرچيل بعدي با همه سبک سياق منحصر به فردش در سخنراني شما باشيد!
بر اساس آن چه که از تحليلگران در شيوه سخنراني چرچيل ديدهاند، 8 نکته کليدي يا تکنيک رهبري در فن بيان وينستون چرچيل ديده ميشود که بيش از هر چيز ديگري جلب توجه ميکند:
در ادامه به برخي از اين تکنيکهاي رهبري که در فن بيان وينستون چرچيل به خوبي مشهود است ميپردازيم.
يکي از اصول فن بيان در سخنراني سياسي نمايش اعتقادات اخلاقي و در واقع همان پايبنديهاي اخلاقي است که چرچيل به خوبي بدان توجه ميکرده است. مثل عبارت “رايزنيهاي پايدار و درست” که در سخنراني پرده آهنين چرچيل بيان شده است.
به برخي از بخشهاي سخنراني چرچيل که اعتقادات و خط مشي اخلاقي چرچيل را نشان ميدهد توجه کنيد:
چرچيل از راه بيان کردن باورهاي مخاطبان خود، آينه عقايد آنها ميشد و به اين شکل افکار آنها را در سخنراني خود انعکاس ميداد. از اين رو به جرئت ميتوان گفت که فن بيان وينستون چرچيل حتي بعد از گذشت حدود هفتاد هشتاد سال بيسابقه است. به بخشي از متن سخنراني چرچيل در پنجم مارس 1946 دقت کنيد:
ايالات متحده در اين زمان در قله قدرت جهاني قرار دارد. اين يک لحظه حياتي براي دموکراسي آمريکايي است.
مقالات سايت مسير زندگي را اينجا دنبال کنيد
براي خواندن همه مقالات دانشگاه زندگي اينجا را کليک کنيد
درباره این سایت